Wednesday, September 28, 2011

سوتی



زمان سربازیم بود بایه سرو وضع نامناسبی داشتم از پادگان میومدم خونه دیدم یه مینیبوس جلو پام نگه داشت گفت سرکار کجا میری ؟گفتم رسالت گفت بیا بالا .سوار که شدم دیدم همه توی مینی بوس سربازن. پرسیدم همه میرن رسالت یه دفعه دیدم مینیبوس ترکید از خنده ... تازه فهمیدم مینی بوس دژبان مرکزه ودرواقع من بازداشت شدم

No comments:

Post a Comment