Wednesday, July 13, 2011

به یاد بزرگ مرد بی بدیل تاریخ معاصر ایران


 

 با تشکر از چناب آقای محسن مستوفی

 

 وبلاگ منو حتما ببینید www.hosseinesmaeili.blogspot.com


 

 

 خبری بسیار کوتاه برای مردی بزرگ

خبر کوتاه بود : 


" با کمال تاسف اطلاع یافتیم که
 آقای دکتر محمد مصدق سحرگاه امروز پنج شنبه در ساعت 5/4 بامداد 14/12/1345 در سن 87 سالگی در اتاق شماره 62 بیمارستان نجمیه تهران زندگی را بدرود گفت. "



            
خبری بسیار کوتاه برای مردی بزرگ!!! 


سالنامه سازمان اطلاعات انگلیس در سال 1995 درباره اش منتشر کرد: 



خسارتی که وی به انگلستان وارد کرد از خسارتی که هیتلر در جنگ دوم جهانی به انگلستان وارد کرد بیش تر بود، معترف هستیم که  انگلستان در برابر مصدق شکستی بی سابقه را متحمل شد.




اولین نفر که با لایحه کاپیتولاسیون در ایران مخالفت کرد.



اولین ایرانی فارق التحصیل در دکتری حقوق..



امتیاز حق شیلات و کشتیرانی در دریای خزر را از شوروی باز پس گرفت.



شخصا در دادگاه لاهه برای احیای حقوق ملت خویش فریاد کشید.



جمال عبدالناصر (رهبر بزرگ و فقید ناسیونالیست عربی- مصر) به گفته خویش او را الگوی خود قرار داد و کانال سوئز را برای مصر ملی کرد..



سفیر شوروی در ایران رسما اعلام کرد که دولتش در برابر وی به زانو افتاد

اولین نفر که حقوق شرعی زنان را به طور علمی در دانشگاه مطرح ساخت.



ابرمرد تاریخ ایران، با جان بر کف بودن خویش در راه وطن اجازه نداد که تا سال 1992 امتیاز نفت ایران در انحصار بیگانه باشد.



مجاهدت های کسی که خود را وقف سرزمین و مردم  خویش کرد، یگانه طراح بزرگ ملی شدن صنعت نفت ایران، جاوید یاد دکتر محمد مصدق به همین جا ختم نشد،وی خود را وقف ملیت ایرانی ساخت و لحظه به لحظه افتخار آفرید.

 



بخشی از بیانات بزرگوار:

".




تنها گناه من و گناه بسیار بزرگ من این استکه صنعت نفت ایران را ملی کردم و بساط استعمار و اعمال نفوذ سیاسی و اقتصادی عظیم ترین امپراطوری جهان را از این مملکت برچیدم "

 

حیات من و مال و موجودیت من و امثال من در برابر حیات و استقلال و عظمت و سر فرازی میلیون ها ایرانی و نسل های متوالی این ملت کوچکترین ارزشی ندارد و از آنچه برایم پیش آمد هیچ تاسف ندارم و یقین دارم وظیفه تاریخی خود را تا سر حد امکان انجام داده ام .عمر من و شما و هر کس چند صباحی دیر نخواهد پائید.

*برای درمان سرطان بینی با وجود اصرار فرزندش  که پزشک بود و دوستدارانش راضی به سفر به خارج برای درمان نشد* وگفت پزشکان ما قادرند همه کاری را برای درمانم انجام دهند.

 

به اختیار خود ملک خودش را بین کشاورزانش تقسیم کرد!



اما


*
هنوز هم رفتن بر سر مزارش که نیمه ویرانست، مردم مشکل دارند!*



--

No comments:

Post a Comment