Tuesday, December 6, 2011

مراسم شب عاشورا محرم 90 - امامزاده علی اکبر چیذر - مداحی حاج محمود کریمی


بالاخره شب عاشورا فرارسید. یکی از بهترین شب های سال که ارباب دو عالم یارانش را جمع کرد و در آسمان ها زندگی بهشتی را نشانشان داد. یارانی که همه حسین (ع) را به تمامی نعمت های بهشتی ترجیح دادند. حبیب که دو بار برای امام کشته شد بازهم اگر زنده شود راه حسین را انتخاب خواهد کرد. عباس (ع) نمونه وفاداری و مردانگی است بازهم اگر به دنیا بازگردد سقای فرزندان امام حسین (ع) خواهد شد. امشب شب همه کربلا است ؛ شب حسین ، شب عباس ، شب علی اکبر و شب همه اصحاب و یاران که حسین را به همه خوبی ها ترجیح دادند تا فردا در عاشورا از دستان رسول خاتم جام شهادت را بنوشند. اعمال فراوانی برای امشب ذکر شده است ؛ مثل همیشه اولین آرزویمان دیدن جمال حضرت حجت است ؛ خدا را به تمامی خوبی های کربلا ، به حسین (ع) ، به دستان بریده عباس (ع) قسم می دهیم ظهور منجی عالم بشریت را نزدیک کند. از خدا می خواهیم در کنار یا حسین هایی که می گوییم کمک کند که با حسین باشیم. یا حسین با حسین است که معنا پیدا می کند.


باب الحوائج
عالم ربّانى حاج شيخ مرتضى آشتيانى رضوان الله تعالى عليه فرمود: كه حجة الاسلام حاج ميرزا حسين خليلى طهرانى اعلى الله مقاله فرمود: خبر داد ما را شيخ جليل و رفيق نبيل كه با همديگر سر درس صاحب جواهر رضوان الله تعالى عليه حاضر مى شديم .
يكى از تجار كه رئيس خانواده الكبّه بود، پسر جوان و خوش صورت و مؤ دبى داشت ، والده اش علوّيه محترمه همين يك پسر را داشتند كه اين هم مريض مى شود، بقدرى مرضش سخت مى شود كه به حال مرگ و احتضار مى افتد.
چشم و پاى او را مى بندند. پدرش از اندرون خانه به بيرون مى رود، و به سر و سينه مى زند مادر علويه اش به حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام مشرف مى شود و از كليددار آن آستان خواهش و تمنا مى كند كه اجازه دهد شب را تا صبح توى حرم بماند.
كليددار اول قبول نمى كند، ولى وقتى خودش را معرفى مى كند و مى گويد: پسرم محتضر است و چاره اى جز توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج ندارم كليددار قبول مى كند و به مستخدمين دستور مى دهد كه علويه را در حرم شب بيتوته كند.
شيخ جليل فرمود: بنده همان شب به كربلا مشرف شدم و اصلاً خبر از تاجر و مرض پسرش اطلاع نداشتم ، همان شب كه بخواب رفتم ، در عالم خواب به حرم مطهر حضرت سيدالشهداء علیه السلام مشرف شدم و از طرف مرقد مطهر حضرت حبيب بن مظاهرع وارد شدم ، ديدم بالاى سر حرم ، زمين تا آسمان مملو از ملائكه هاست و در مسجد بالا سر حضرت پيغمبر ص و حضرت اميرالمؤ منين على علیه السلام روى تخت نشسته اند. در همان موقع ملكى خدمت حضرت آمده فرمود: السلام عليك يا رسول الله سپس فرمودند: حضرت باب الحوائج اباالفضل العباس علیه السلام فرمود: يا رسول الله پسر اين علويه عيال حاجى الكبه مريض است و به من متوسل شده ، شما به درگاه خدا دعا كنيد كه پروردگار او را شفا عنايت فرمايد:
حضرت رسول ص دستها را به دعا بلند كردند و بعد از چند لحظه فرمودند: مرگ اين جوان رسيده و كارى نمى شود كرد. ملك رفت و بعد از چند لحظه ديگر آمد و پس از عرض سلام همان پيغام را آورد.
حضرت رسول ص باز دستها را به دعا بلند كرده باز همان جواب را فرمودند: ملك برگشت .
يك وقت ديدم ملائكه اى كه در حرم بودند، يك مرتبه مضطرب شدند، ولوله و زلزله اى در بين شان بوجود آمد، گفتم چه خبر شده ؟! خوب كه نگاه كردم ، ديدم خود حضرت باب الحوائج علیه السلام كه با همان حالى كه در كربلا به شهادت رسيده اند دارند تشريف مى آورند، به حضرت رسول ص سلام كردند و بعد فرمودند: فلان علويه به من متوسل شده و شفاى جوانش را از من مى خواهد شما از حضرت حق سبحانه بخواهيد كه يا اين جوان را شفا دهد و يا اينكه ديگر مرا باب الحوائج نگوئيد.
تا پيغمبر اين حرف را شنيد چشمان مباركشان پر از اشك شد و رو به حضرت امير علیه السلام نمود و فرمودند: يا على تو هم با من دعا كن هر دو بزرگوار دست ها را رو به آسمان كرده و دعا فرمودند، بعد از لحظه اى ملكى از آسمان نازل شد و به محضر مقدس حضرت رسول اكرم ص مشرف شده و سلام كرد و فرمود: حضرت حق سبحانه و تعالى سلام مى رساند و مى فرمايد: ما لقب باب الحوائجى را از عباس نمى گيريم و جوان را هم شفا داديم .
من فورا از خواب بيدار شدم و چون اصلاً خبرى از اين ماجرا نداشتم ، خيلى تعجب كردم . ولى گفتم : اين خواب صادقه است و در آن حتما سِرّى هست .
وقتى كه برخاستم ديدم سحر است و ساعتى به صبح نمانده چون تابستان هم بود، طرف خانه حاجى الكبه براه افتادم .
وقتى وارد خانه شدم ، پدر آن جوان را در ميان خانه ديدم كه راه مى رود و به سر و صورت مى زند. به حاجى گفتم : چطور شده چرا ناراحتى ؟! گفت : ديگه مى خواهى چطور بشود. جوانم از دستم رفت .
دست او را گرفتم و گفتم آرام باش و ناراحتى نكن ، خدا پسرت را شفا داده و ترس و واهمه اى هم نداشته باش ، خطر رفع شده ، تعجب كنان مرا به اطاق جوان مريض و مرده اش برد، وقتى كه وارد شديم بقدرت كامله حق جوان نشست و چشم بند خود را باز كرد.
حاجى تا اين منظره را مشاهده كرد دويد و جوانش را بغل كرد.
جوان اظهار گرسنگى كرد، برايش غذا آوردند و خورد! گويا اصلاً مريض ‍ نبوده.
به نقل از وب سایت راسخون




طريقه فعالسازي :
- پس از دانلود برنامه توسط نرم افزار WinRar فايلها را از حالت فشرده شده خارج نماييد.
- فرمت فایل های صوتی زیر WMA و کیفیت آن 64Kbps نیز می باشد.
- فایل های زیر از وب سایت رسمی هئیت رزمندگان شمیرانات (امامزاده علی اکبر چیذر) منتشر شده است.
- تصاویر ابتدایی این پست مربوط به مراسم عصر امروز که توسط هئیت رزمندگان شمیرانات منتشر گردیده است.

دانلود بخش اول - روضه - 6.15 مگابايت | لينک كمكي
دانلود بخش دوم - روضه - 5.29 مگابايت | لينک كمكي
دانلود بخش سوم - زمینه - 5.15 مگابايت | لينک كمكي
دانلود بخش چهارم - شور - 6.16 مگابايت | لينک كمكي
دانلود بخش پنجم - واحد - 6.96 مگابايت | لينک كمكي
دانلود بخش ششم - واحد - 4.86 مگابايت | لينک كمكي
دانلود بخش هفتم - دو دمه - 2.40 مگابايت | لينک كمكي
دانلود بخش هفتم - شور - 1.99 مگابايت | لينک كمكي
دانلود بخش هشتم - مناجات - 2.88 مگابايت | لينک كمكي

پسورد فايل زيپ : www.asandownload.com
سايت سازنده
لينک منبع

No comments:

Post a Comment