زن و شوهری در یک روز بهاری به باغ وحش میرن و به تماشای حیوانات باغ وحش سرگرم میشن تا اینکه به قفس گوریل ها میرسن
از اونجایی که روز وسط هفته بود و باغ وحش هم خلوت بود مرد به زنش میگه که کمی سر به سر گوریل ها بزاره
زن میگه چطوری ؟
مرد بهش میگه برو جلوی قفس اون گوریل نری که از همه بزرگتره و کمی پر و پاچتو بهش نشون بده
زن هم قبول میکنه و کمی دامنش رو میده بالا و گوریل با دیدن این صحنه هیجانزده میشه
مرد میگه حالا بیشتر تحریکش کن و بلوزت رو تا پایین سینه هات پایین بکش
زن بعد از اینکه این کارو میکنه گوریل شروع میکنه از این ور قفس به اون ور قفس رفتن و جیغ کشیدن
پیشنهاد بعدی مرد اینه که زنش دامنش رو کاملا بالا ببره تا گوریل به شدت تحریک بشه
گوریل با دیدن صحنه ای که زن براش خلق کرده بود دیگه کاملا از حالت عادی خارج شده بود و جیغهای ممتدی میکشید
در این لحظه مرد زنش رو میگیره ، در قفس رو باز میکنه ، زنش رو به داخل هل میده و بهش میگه :
حالا به گوریل بگو که سرم درد میکنه و حوصله ندارم !!!
No comments:
Post a Comment