Tuesday, January 3, 2012

نامه ای به همسر


شوهر عزيزم
 
قبل از اينکه از مسافرت برگردی فقط ميخواستم در مورد يه تصادف خيلی خيلی کوچيک بهت بگم که وقتی ميخواستم ماشين رو توی پارکينگ بذارم اتفاق افتاد.
خوشبختانه من اصلاً صدمه نديدم، بنابراين اصلاً نگران حال من نباش. من خوبم...
داشتم از فروشگاه برميگشتم خونه، خواستم ماشين رو توی پارکينگ بذارم که اشتباهاً بجای اينکه پدال ترمز رو فشار بدم، پدال گاز رو فشار دادم.
اتفاق مهمی نيفتاد. در پارکينگ يه کم خراب شد. ماشين من هم آروم به ماشين تو برخورد کرد و ايستاد.
من واقعاً متأسفم، ميدونم که تو با اون قلب مهربونت من رو ميبخشی...
نميدونی چقدر تو رو دوست دارم...
مشتاقانه منتظرم از سفر برگردی و تو رو در آغوشم بگيرم.
همسر دوست داشتنی تو
راستی، يه عکس از صحنه تصادف برات ميفرستم تا زياد نگران نباشی.
 
.
.
.
.
.





image001_3_.jpg

در ضمن دوست دخترت هم زنگ زد !!!..........  


No comments:

Post a Comment