گاهی وقت رفتن که می شود
مدام زمانش را به فردا موکول می کنی
با خودت می گویی شاید فردا
او آدم دیگری بشود
یا من آدم دیگری می شوم
وقت رفتن که می شود
استخاره نکن
تفال به حافظ نزن
فکر نکن
صغری و کبری نچین
وقت رفتن را ساعت و زنگ و عقل مشخص نمی کند
وقت رفتن را دل فریاد می زند
وقتی که می سوزد
وقتی که می شکند
وقتی که تیزی خرده هایش به جگرت فرو می رود
وقت رفتن که رسید بی تأمل برو
برای رفتن هم باید عاشق بود
No comments:
Post a Comment