Friday, February 24, 2012

در قتلی هولناک مادر و ۲ دخترش پدر را کشتند و جسدش را در خانه دفن کردند



حکم قصاص مادر و دو دختری که متهم هستند پدر خانواده را به قتل رسانده‌اند به دلیل نقص در تحقیقات از سوی دیوان‌عالی‌کشور نقض شد..این زن که لیلا نام ‌دارد متهم است دوسال قبل با همدستی دو دختر نوجوانش و مردی که با او رابطه‌ داشت شوهرش سعید را به قتل رساند و جسدش را در خانه دفن کرد.


راز این قتل زمانی فاش شد که مردی به پلیس خبر داد جسدی در خانه‌اش پیدا کرده‌ است. این مرد به پلیس گفت: لوله فاضلاب خانه دچار مشکل شده‌ بود. کف خانه را کندیم و متوجه شدیم جسدی در آنجا دفن شده است. به همین دلیل هم موضوع را به پلیس گزارش دادیم. ما تازه به این خانه‌ آمده‌ایم و نمی‌دانم کسی که قبل از من اینجا زندگی می‌کرد، کیست.


ماموران برای به دست آوردن سرنخی از این پرونده مرد صاحبخانه را مورد بازجویی قرار دادند. او گفت پیش از این خانواده، مردی به نام سعید در این خانه زندگی می‌کرد اما از آنجایی که سعید معتاد بود به طور ناگهانی گم شد و بعد هم خانواده‌اش خانه را ترک کردند.


لیلا -همسر سعید- وقتی متوجه شد جسد پیدا شده‌ است در بازجویی گفت با همدستی دخترانش شوهرش را به قتل رسانده‌ است. این زن در مورد نحوه قتل گفت: شوهرم خواب بود. ما به او دارویی داده ‌بودیم که به خواب برود تا بتوانیم او را بکشیم. من روی سینه شوهرم نشستم و او را با کمک دو دخترم سمیرا و سمیه کشتیم و جسد را در خانه دفن کردیم.


ماموران با اطلاعاتی که به دست آوردند سمیرا و سمیه را مورد بازجویی قرار دادند. آنها هم گفته‌های مادرشان را تایید کردند. پلیس در ادامه تحقیقات پسر ۹ساله مقتول را مورد بازجویی قرار داد و مشخص شد در این قتل پای مردی هم در میان ‌است. این کودک گفت: مادرم پدرم را با کمک دایی حمید کشت. دایی حمید مرد خوبی است، گاهی به خانه ما می‌آمد و کمک‌مان می‌کرد.


وقتی ماموران متوجه شدند مردی به نام حمید هم در این جنایت نقش دارد روابط لیلا را مورد بررسی دوباره قرار دادند. این زن گفت: با حمید از طریق یکی از همسایه‌هایم آشنا شدم اما او در این قتل نقشی نداشت و نمی‌دانست من با همکاری دخترانم شوهرم را کشته‌ام. ما فقیر بودیم و حمید به ما کمک می‌کرد تا زندگی‌مان را اداره کنیم.


او در مورد اینکه چطور توانست خانه‌ استجاری‌اش را تغییر دهد، گفت: به حمید گفتم شوهرم ما را ترک کرده و رفته و از او خواستم کمکم کند تا خانه‌ای پیدا کنم او هم این کار را کرد و من خانه‌ام را تغییر دادم.


این زن در مورد انگیزه قتل گفت: من و شوهرم با علاقه زیادی با هم ازدواج کردیم. بعد از مدتی متوجه شدم، شوهرم معتاد است. او به من قول داد ترک کند. بعد از مدتی متوجه شدم که باردار هستم. این خبر خیلی خوب بود چون فکر می‌کردم سعید به دلیل فرزندمان حتما ترک می‌کند و در واقع این قوت‌قلبی برای اوست. اما این کار را نکرد. دخترم سمیرا به دنیا آمد و به فاصله دوسال سمیه هم متولد شد اما داشتن دو بچه‌ هم نتوانست کاری کند که شوهرم مواد را کنار بگذارد. او بداخلاق شده‌ بود و من را اذیت می‌کرد. کتکم می‌زد و مجبورم می‌کرد از دوستان معتادش پذیرایی کنم.


متهم ادامه ‌داد: سمیرا ۱۴ساله بود که شوهرم تصمیم گرفت او را به پیرمردی موادفروش بدهد. وقتی سمیرا این موضوع را شنید چندین بار خودکشی ناموفق انجام داد. همین موضوعات باعث شد تصمیم بگیریم سعید را بکشیم. نقشه را سمیرا کشید و بعد ما باهم آن را اجرا کردیم.


بعد از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای هر چهار متهم، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۷۴ دادگاه کیفری‌استان تهران فرستاده ‌شد. با تعیین وقت رسیدگی متهمان در دادگاه حاضر شدند.


لیلا و دخترانش اتهام را قبول کردند و دوباره مدعی شدند به دلیل عذاب‌هایی که سعید به آنها می‌داد دست به قتل زدند اما حمید مردی که با لیلا رابطه ‌داشت اتهام معاونت در قتل را رد کرد و گفت: من نمی‌دانم چرا پسر کوچک مقتول مدعی شده من در کندن چاله نقش داشتم و با دخترها برای کشتن پدرشان همکاری کردم. من در آن زمان هیچ ‌ارتباطی با لیلا نداشتم و تا زمانی که به من نگفته ‌بود از شوهرش جدا شده‌ هم نزدیک او نشدم.


با توجه به اقرارهای متهمان و درخواست قصاص از سوی اولیای‌دم هیات قضات وارد شور شدند و سه متهم ردیف اول را به قصاص محکوم کردند. متهم ردیف چهارم هم به شلاق محکوم شد. این حکم مورد اعتراض متهمان قرار گرفت. زمانی که پرونده در دیوان‌عالی کشور مورد بررسی قرار گرفت هیات قضات این شعبه به دلیل اینکه حکم براساس اقرار صادر شده ‌بود و متهمان هم در چندین مرحله دچار تناقض‌گویی شده ‌بودند تحقیقات در این خصوص را ناقص دانست و از دادگاه خواست تا این نواقص را برطرف کند. با توجه به این ایراد پرونده برای بررسی مجدد نواقص به اداره آگاهی هشتگرد (محل قتل) فرستاده و به این ترتیب بازجویی از متهمان یک‌بار دیگر از سرگرفته ‌شد.

روزنامه شرق




No comments:

Post a Comment